بهم میگه دوستت نداره فقط نمی خواهد بهت بگه
چون تو ازش میپرسی چرا، فکر میکنه اگه بهت بگه ناراحت میشی و روحیت خراب میشه.
خندم میگیره، ولی بعد تو دود سیگارم گم میشم.
گاهی وقتا انقدر مزحک میشه که فقط میشه بهش خندید، اینکه تو برا همه پروژه بنویسی بعد پروژه خودتو نتونی سرساعت بفرستی.
این که یه چیزی هست به اسم قابلیت اطمینان که نسبت به یه سری چیزا اینجا خیلی خیلی پایینه نباید روشون زیاد حساب کرد چه برسه به اطمینان، شاید این خاصیت اینجاست "جهان سوم" .
قدم زدن روی برف تازه، روی کریستال های خرد شده
صدای، خرچ خرچ!
آج پوتین و برف، صدای سکوت شهر سرد من
صدای تنهایی