-
a cappuccino
22 خرداد 1392 12:20
سیستم بلاگ اسکای عوض شده، تنها روزنه نور اینجاست که من تونستم یوزر پس قبلیمو دوباره داشته باشم تو این فضای سنگین یخ زده دنیام یه کم خوشحالم کرد. وقتی دلت برا وبلاگت تنگ بشه، معلومه خیلی وضعت خرابه... لینک های دوستای اینجا رو بردم اونجا :) acappuccino
-
کجایی !؟
16 خرداد 1392 20:02
دلم برات تنگ شده پای لپ تاب خوابم می بره پروفایلت هنوز بازه
-
این روزها
10 خرداد 1392 14:22
شنبه صبح از خواب بلند میشم راه می افتم میرم سرکار عصر برمیگردم و همین طور باقی روزها تا چهارشنبه صبح که از خواب بلند میشم میگم اخرین روزه امروز،این هفته ام تموم شد. آخر هفته ها هم هیچ شوقی ندارن! منتظر شنبه ام که برم سرکار. دچار روزمررگی ام این روزها
-
شب های بی روح
3 خرداد 1392 10:45
بعضی شبا نباید خوابید باید بیدار موند آسمون رو نگاه کرد ستاره ها رو شمارد، مهتاب رو بوسید به گذشته فکر کرد به فردا صبح و بالا اومدن آفتاب سیگار هم نکشید! ... هیچ تصمیم خاصی هم نگرفت. +اگه آسمون شب براتون جالبه، گوشی یا تبلت اندرویدی هم دارید پیشنهاد می کنم Google Sky Map رو دانلود کنید. Google play cafebazar
-
نه
1 خرداد 1392 10:09
غرورم میگه نه منطقم میگه نه راهبه صومعه تنهایی میگه نه قاصدک میگه نه دلم میگه "آره"
-
باران
25 اردیبهشت 1392 13:55
باران می آد یاد تو میافتم باران قطع میشه هنوز یادتم!
-
Red Carpet
19 اردیبهشت 1392 10:21
بوسه های من و لب هات انگشتانم و نقاشی تنت چشمانت و پایان دنیا. + کاپوچینو چشماتو بروم بستی دنیا هنوز دنیاست من دیگه توش نیستم + skyfall یه مدت نبودم، زخمی شدم ولی نشکستم.
-
رقص
13 اردیبهشت 1392 00:50
می رقصی برام؟ مو هاتو باز کن موهات که تو باد پرواز میکنه قشنگ ترین رقص دنیاست.
-
پرهام
10 اردیبهشت 1392 20:57
لعنتی ! مگه اسمم رو بلد نیستی ! صدام کن دیگه، بی تابم...
-
تو رو نمی خوام
8 اردیبهشت 1392 14:42
اصلا من تو رو نمی خواهم دل خودمو بهم پس بده همون که عاشقت نبود.
-
شما
4 اردیبهشت 1392 21:33
اول آ همش میگفتم کاش تو خیابون اتفاقی ببینمت الان میگم اگه ببینمت صدات کنم نمیگی شما !؟
-
صدا
31 فروردین 1392 19:46
اگه به صدای باد خوب گوش کنی صدای دوست دارم رو می شنوی ...
-
امروز من
29 فروردین 1392 09:21
من میدونم تو هم میدونی تو اون عکس لبخندت مصنوعیه مثل امروز من
-
چشم هام
24 فروردین 1392 23:01
دلم که برات تنگ میشه بارون میشن چشم هام همون که دوس داشتی
-
سلام
22 فروردین 1392 22:56
از اتاق می ام بیرون میترسم صدای تاپ تاپ قلبو بشنوی بگی صدای چیه بگم هیچی
-
تنها
13 فروردین 1392 23:31
... - پرهام تنها میشی ها ! - آره، میدونم ولی میگی چی کار کنم بهتر از این وضعیته ... دیگه نمیشه تحمل کرد. بعضی وقتا به جای میرسی که همه انتخاب هات بدن ...
-
1392
30 اسفند 1391 10:30
... من درین گوشه که از دنیا بیرون ست ٬آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم دیوار است. ... تلخ گذشتی، تلخ. +سال نو مبارک. ارغوان شاخه ی هم خون جدا مانده ی من آسمان تو چه رنگ ست امروز ؟ آفتابی ست هوا ٬ یا گرفته ست هنوز ؟ من درین گوشه که از دنیا بیرون ست ٬ آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم...
-
ترس
13 اسفند 1391 02:45
انگاری یه کم ترسو شدم این روزا دلم که براش تنگ میشه میترسم بهش بگم. میترسم بره و گم بشه تو شلوغی صداها +دل من برات تنگ شده.
-
یادنگرفتم
11 اسفند 1391 17:45
یخورده پیر شدم ولی یاد نگرفتم یه آدم دیگه شم.
-
بهمن
5 اسفند 1391 20:09
بوی بوسیدن لب های کبود تو را می دهد این باران بهمن + خداحافظ ماه مورد علاقه من
-
آرزو
27 بهمن 1391 14:21
پنج شنبه صبح آرزو کردم، ساعت به چهار نرسیده آرزوم برآورده شد،اگه همه آرزوه هام به این سرعت برآورده میشد چقدر خوب میشد. حداقل فهمیدم اشتباه می کردم کسی به من دروغ نگفته ... مرسی کائنات مرسی قهوه فوری مرسی خورشید مرسی شهرمقدس +من هنوز معنی اون نگاه ها و خنده ها رو نفهمیدم. +تنزل آرزو
-
دوست داشته شدن
22 بهمن 1391 22:25
... ببین پرهام من همیشه گفتم وقتی یه نفر تورو دوست داره خیلی با این فرق داره که تو یه نفر رو دوست داشته باشی. باید حواست خیلی بهش باشه ... +کامران
-
اشک
18 بهمن 1391 11:43
خیلی حس بدیه که اشک تو چشمات جمع بشه و نتونی حرف بزنی.
-
سیگار
6 بهمن 1391 20:03
میگه "من عاشق این سیگار کشیدن تو ام"، سیگارشو مثل من می گیره تو دستش و یه کام می گیره زیرلب میخنده و ادای منو در میاره. بعدش میگه "خوراکه این جوری جلو دوست دخترت سیگار بکشی". با گوشه لبم میخندم. +من سیگاری نیستم.
-
دلم
1 بهمن 1391 00:01
گاهی وقتا دلم برا یه نفر تنگ میشه.
-
آب و آتش
29 دی 1391 22:54
-
دوستتم نداره
22 دی 1391 22:32
بهم میگه دوستت نداره فقط نمی خواهد بهت بگه چون تو ازش میپرسی چرا، فکر میکنه اگه بهت بگه ناراحت میشی و روحیت خراب میشه. خندم میگیره، ولی بعد تو دود سیگارم گم میشم.
-
اینجا
14 دی 1391 13:14
گاهی وقتا انقدر مزحک میشه که فقط میشه بهش خندید، اینکه تو برا همه پروژه بنویسی بعد پروژه خودتو نتونی سرساعت بفرستی. این که یه چیزی هست به اسم قابلیت اطمینان که نسبت به یه سری چیزا اینجا خیلی خیلی پایینه نباید روشون زیاد حساب کرد چه برسه به اطمینان، شاید این خاصیت اینجاست "جهان سوم" .
-
مامان
12 دی 1391 22:44
همیشه تو همه چی رو آروم کردی، حتی فکر کردن به لحظه نبودنت پشت می لرزونه ...
-
صدا
11 دی 1391 18:14
قدم زدن روی برف تازه، روی کریستال های خرد شده صدای، خرچ خرچ! آج پوتین و برف، صدای سکوت شهر سرد من صدای تنهایی